
یک هفته منتظر میماندیم و در آن مدت خودمان آنطور که دوست داشتیم داستان را پیش میبردیم، از «آینه عبرت» گرفته تا «آرایشگاه زیبا»، از «اوشین» تا «جنگجویان کوهستان» و بعدها «قصههای جزیره» و دیگر سریالهای ایرانی و خارجی. هفتهای یک بار سریالها در ساعتی مشخص پخش میشد؛ اما همان یک ساعت برای خانوادهها اهمیت زیادی داشت و سریالها پرطرفدارترین آثار تلویزیونی بودند و به همین دلیل مورد توجه و استقبال جمعیت زیادی از مردم قرار میگرفت. این توجه، مختص گذشته نه چندان دور نیست، بلکه هنوز هم سریالها بیش از هر برنامه دیگری طرفدار دارند، بنابراین سهم عمدهای در فرهنگسازی در بین مردم کشورمان میتوانند داشته باشند.
هیولای خانگی
اما چند سالی است که میدان دیگری به نام «شبکه نمایش خانگی» رنگ و لعابی جدی گرفته است تا بتواند به جدیترین رقیب سریالهای تلویزیونی تبدیل شود. حوزهای که اتفاقاً دستش برای این رقابت بسیار باز است؛ چرا که نه از ممیزیهای صدا و سیما در آن خبری هست و نه از بدقولی مدیران و تهیهکنندگان سیما که چند سالی است سبب گلایه و شکایت بیشتر عوامل تولید نسبت به گذشته شده است.
همین نکته سبب شده است تا بسیاری از کارگردانان خوب کشور و حتی تهیهکنندگانی که پیش از این برای تلویزیون سریال میساختند، وارد این شبکه بدون در و پیکر شوند، فضایی که با نشان دادن زرق و برقهای زیاد و گاه با داشتن فیلمنامههای بسیار سطح پایین، در شکستن بسیاری از حریمها قابل رقابت با آثار پر سر و صدای ترکیهای هستند و بسیاری از المانهای همین نوع سریالها را نیز دنبال میکنند؛ از عشقهای مثلثی گرفته تا حرفها و شوخیهایی که مخاطب هرگز در تلویزیون با آن مواجه نشده و شاید پیش از این چنین آثاری را تنها در قالب یک فیلم سینمایی مجوز گرفته از وزارت ارشاد میتوانست ببیند، اما نه هر هفته بلکه ساعتی در سالن سینما. «محتوای تولیدهای شبکه خانگی» مهمترین و البته تنها یکی از انتقادهای جدی به این نوع سیستم است.
از دیگر موضوعات مهمی که در این زمینه مطرح است، بحث شفافیت مالی و سرمایهگذاری این نوع آثار است. سرمایهگذاریهایی که برای این فیلمها صورت میگیرد و اتفاقاً در یک سال اخیر درباره یکی از همین سریالها به نام «شهرزاد» که سهم بسیار عمدهای هم در تبلیغ شبکه نمایش خانگی میان مخاطبان داشته، سر و صدای زیادی به پا کرد، به گونهای که «علی نصیریان» بازیگر پیشکسوت سینمای ایران در این باره گفته بود «اگر اطلاع داشتم سرمایهگذار شهرزاد چنین مشکلاتی دارد، طبعاً وارد پروژه نمیشدم. ولی ما دستمزد آنچنانی هم نگرفتیم.»
هفته قبل نیز روزنامه «جام جم» به چگونگی سرمایهگذاری در سریال دیگری به نام «مانکن» اشاره کرد و نوشت «داریم از سریال «مانکن» صحبت میکنیم. سریالی که هرچند انتقادات محتوایی و مضمونی بسیاری به آن وارد است و رنگ و لعاب بسیاری از سریالهای چند سال اخیر شبکه نمایش خانگی را هم دارد؛ ولی آن طور که از حواشی آن پیداست، رد پای مشخصی از سرمایهگذار آن به چشم نمیخورد.»در ادامه این گزارش آمده بود، ظاهراً در سرمایهگذاری و تولید سریال مانکن، پای یکی از کشورهای عربی در میان است.
سفارشهای رها شده!
در کل به نظر میرسد، این ساختار بدون هیچ گونه مدیریت و نظارت خاصی در حال فعالیت است و شاید مدیران مربوطه خود خواهان این هستند که این روال همچنان ادامه داشته باشد؛ چرا که انگار نمایندگان وزارت ارشاد هیچگونه تفاوتی میان آثار سینمایی با آثاری که سریالهای خانگی هستند، قائل نبوده و همان ممیزیهایی را برای این آثار در نظر میگیرند که برای آن دیگری!
«محمدرضا عباسیان» رئیس سابق شبکه نمایش خانگی، در این باره معتقد است: سفارش و کنترل محتوا در این شبکه رها شده است و مدیران، راهبردی برای تولید محتوا ندارند.
او در ادامه میگوید: «تولید و پخش حجم زیاد سریال، خیانت به سینمای خوب و با محتواست. گفته شده است که این نگاه سیاسی مدیران است و میخواهند اینگونه رقابت کنند با تلویزیون، اما من عقیده دارم انتخاب این راه یک رقابت اشتباه است. اگر سریالسازی در نمایش خانگی محدود شود، صنعت سریالسازی در ایران دچار اختلال نمیشود، چون محل پخش آن تلویزیون است، اما اگر فیلمهای خوب سینما برای عرضه دچار مشکل جدی شوند، دیگر جایی در هیچ کجا ندارد.»
به نام خانواده، به کام ...؟
همان طور که از نام این شبکه هویداست، این آثار برای خانه و خانوادههای ایرانی تولید میشود و نه فقط یک ساعت و دو ساعت زمان بلکه هر هفته زمان مشخصی از دورهمیهای خانوادگی را به خود اختصاص میدهد، بنابراین بیش از یک اثر سینمایی در سبک زندگی و نوع تفکرات مخاطبان تأثیرگذار خواهد بود. این تأثیر تا حدی در دل خانه و خانوادههای ایرانی رسوخ پیدا میکند که گردنبندی که بازیگر اصلی سریال «شهرزاد» به عشق خود هدیه میدهد، پرفروشترین گردنبند بازار میشود!
این موضوع به خودی خود بد نیست. آنچه مهم است، درک این موضوع است که تا چه حد این سریالها میتوانند در فرهنگسازی در جامعه تأثیرگذار باشند، این در حالی است که قطعاً آثار سینمایی نمیتوانند این گونه در ریزترین جزئیات زندگی خانوادههای ایرانی مؤثر باشند! بنابراین انتظار نمیرود تمیز قائل شدن بین این تولیدات با آثار سینمایی از سوی مدیران مربوطه، موضوع پیچیدهای باشد.